سه شنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۹، ۱۰:۲۱ ق.ظ
معرفی متنی کتاب فرنگیس
کتاب «فرنگیس» روایت دلیریهای خانم فرنگیس حیدرپور، شیرزن خطهی گیلانغرب، به قلم خانم مهناز فتاحی از روایتهای خواندنی مقاومت زنان ایرانی در برابر مهاجمان بعثی، در دوران دفاع مقدس است.
همیشه وقتی تندیس زنی تبر به دست را کنار پارک شیرین کرمانشاه میدیدم با خودم فکر میکردم کاش بتوانم یک روز این زن قهرمان را از نزدیک ببینم و با او حرف بزنم. میگفتند فرنگیس در روستایی نزدیک گیلانغرب زندگی میکند و مایل نیست خاطراتش را تعریف کند. میدانستم نوشتن خاطراتش سخت خواهد بود اما همیشه به نوشتنش فکر میکردم. روستا حداقل سه ساعت و نیم تا کرمانشاه فاصله داشت و رفت و آمد به این روستا برای یک زن نویسنده سختی های زیادی داشت.
این بخشی از روایت خانم مهناز فتاحی، نویسنده کتاب از چگونگی شکلگیری فکر نوشتن کتاب «فرنگیس» است.
مدت ها دیدن فرنگیس آرزویم بود تا اینکه از طریق یکی از دوستان شماره تلفن و آدرسش را پیدا کردم. همراه همان دوست و خانوادهام به سمت روستای گورسفید راه افتادیم و ظهر به خانه اش رسیدیم. از دیدن فرنگیس احساس غرور کردم. قدبلند و ایستاده قامت، با دست هایی بزرگ و قلبی مهربان. خیلی باابهت تر از تندیسش. مردم درست می گفتند فرنگیس نمیخواست مصاحبه کند. دوست نداشت از او فیلم و عکس تهیه بشود. آن قدر طی سالها از او عکس و فیلم گرفته بودند که خسته شده بود. میگفت این همه عکس و فیلم که چه بشود؟ روزگار سختی بود و حالا سختتر.
این بخشی از روایت خانم مهناز فتاحی، نویسنده کتاب از چگونگی شکلگیری فکر نوشتن کتاب «فرنگیس» است.
مدت ها دیدن فرنگیس آرزویم بود تا اینکه از طریق یکی از دوستان شماره تلفن و آدرسش را پیدا کردم. همراه همان دوست و خانوادهام به سمت روستای گورسفید راه افتادیم و ظهر به خانه اش رسیدیم. از دیدن فرنگیس احساس غرور کردم. قدبلند و ایستاده قامت، با دست هایی بزرگ و قلبی مهربان. خیلی باابهت تر از تندیسش. مردم درست می گفتند فرنگیس نمیخواست مصاحبه کند. دوست نداشت از او فیلم و عکس تهیه بشود. آن قدر طی سالها از او عکس و فیلم گرفته بودند که خسته شده بود. میگفت این همه عکس و فیلم که چه بشود؟ روزگار سختی بود و حالا سختتر.
۹۹/۰۶/۲۵