معرفی کتاب عزیز خانم از کتب کتابخوان ماه 1400
عزیز خانوم: طرحی از یک زندگی به روایت کبری حسینزاده حلاج مادر شهیدان محسن، جواد، علیاصغر و محمدرضا بارفروش؛ پدیدآور: فاطمه جعفری؛ ناشر: راه یار؛ تعداد صفحات: 112
وقتی حرف از عاطفه و دلبستگی است بالاترین نمونه که جایگزینی ندارد رابطه مادر و فرزندی است. جان مادر است و جان فرزندش، پاره تنش؛ گذشتن از فرزند، گذشتن از جان است.
کتاب «عزیز خانوم» روایت مادری از جان گذشته است که نه یکبار بلکه چهار بار این امتحان الهی را لبیک گفته. زندگی و خاطرات کبری حسین زاده حلاج، مادر شهیدان محسن، جواد، علی اصغر و محمدرضا بارفروش که خود از زنان انقلابی کاشان است. زنی که دوشادوش مردان و شاید جلوتر از آنها در جنگ شرکت کرده و برای پیروزی و موفقیت ایران از همه چیز خود گذشته است.
در این کتاب با خواندن داستان زندگی خانم حسینزاده، وقتی دوران کودکی و نوجوانی و سختیهای آن روزگاران را بیان میکند، صبر و تحمل و در پی آن ساخته و پرداختهشدن یک انسان برگزیده را به عینه میبینید که چگونه به قلّه افتخار مادر چهار شهیدبودن میرسد.
نویسنده با امانتداری واژهها توانسته خاطرات را با لحنی ساده و صمیمی بازگو نماید. گویی با «عزیز خانوم» رودر رو نشستهای و صحبتهای او را با گوش جان میشنوی. از خاطرهای به خاطره دیگر، در کوچهپس کوچههای کاشان با او همراه میشوی. کتابی کم حجم و خوشخوان که از مزیتهای مطالعه آن آشنایی با اصطلاحات و رسوم کاشان است.
واژههایی چون «برنداشتن، نَهَبه، اُلوَر، آزار، شیدکردن، ردی» به معنی «ارج و قرب، جذبه، نخود لوبیا، درد و مرض، پهن کردن، شیطنت» که در پاورقی کتاب آمده است.